به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آوای لطیف: بهرام قربانپور،روایت گری از برخی افراد و شخصیتها به قدری شیرین و جذاب و البته سخت است که گاهی در ادای مطلع کلام میماند که چگونه و از چه زاویه دیدی وارد این روایت شود.
همه ما حداقل یک بار آوازه «گل آقا» به گوش ما خورده است چه آنهایی که در دوران زیستش با آن زندگی کردهاند و چه امروزیها که با الهام گیری از نقل و قولهای بزرگان از آن تصویری دلنشین و خاطره انگیز در ذهن و اندیشه خود متصورند.
«گل آقا» پدر طنز معاصر
با این نام آشنای دیروز و امروز یعنی «گل آقا» میخواهم شما را به فومن ببرم دیار بزرگان، عارفان و ادیبان؛ دیاری که در آن بهجت عارفان، شیون فومنی و کیومرث صابری فومنی رشد یافته و مایه افتخار گیلان و ایران شدهاند.
نام «گل آقا» که به میان میآید به ناگاه یاد زنده یاد «کیومرث صابری فومنی» می اُفتیم؛ مردی که بعدها به عنوان پدر طنز معاصر لقب گرفت. مردی که به پیکره صنعت طنز در ایران روح و جان بخشید و به نوعی قلم، اندیشه و تراوشهای فکری اش احیاگر «طنز» پس از انقلاب اسلامی شد.
اُنس گیری مردم و مسؤولان با طنز «گل آقا» برخاسته از روحیه نرم، لطیف و نقادی زنده یاد کیومرث صابری فومنی بود به گونهای که از بالاترین مقام حکمرانی کشور تا افراد معمولی جامعه با طنزهای این نابغه طنز ایران ارتباط برقرار میکردند و این ارتباط همچنان سالها پس از مرگش ادامه دارد.
کیومرث صابری فومنی مشهور به «گلآقا»، ادیب و طنزپرداز معاصر، هفتم شهریور ۱۳۲۰ خورشیدی در یکی از روستاهای فومن گیلان به دنیا آمد. کیومرث در همان دوران کودکی با ضایعه دردناک مرگ پدر مواجه شد و تمام ناملایمات زندگی بر دوش مادر سنگینی کرد، اما مادر به تنهایی از پس مخارج سنگین زندگی بر نیامد و برادرش در حالی که فقط ۱۵ سال داشت با کنار گذاشتن تحصیل، راهی بازار کار شد تا کمک حال مادر در تأمین مخارج زندگی باشد.
«گل آقا» معلمی برای تمام نسلها
روزهای بی پدری شیرینیهای دوران کودکی و نوجوانی را از کیومرث ربود اما این حُزن بی پایان سبب نشد تا وی انگیزه اش را برای زندگی به دست باد بسپارد.
کیومرث تحصیلات ابتدایی خود را در فومن گذراند و پس از پایان تحصیلات ابتدایی به شاگردی در یک مغازه خیاطی پرداخت اما در اواخر مهر همان سال به اصرار مادر و دوستانش، تحصیل در دبیرستان را آغاز کرد.
در ۱۶ سالگی در امتحان ورودی دانشسرای کشاورزی ساری که از شهرستان فومن فقط یک دانش آموخته را میپذیرفت، قبول شد. ۲ سال در آنجا تحصیل کرد و پس از قبولی در امتحانات در ۱۸ سالگی به عنوان معلم یک دبستان روستایی به «کَسما» از توابع صومعهسرا رفت و یک سال در آنجا معلم بود. سال بعد از آن به دهی به نام «کوچه چال» از توابع «ماکلوان» در نزدیکی فومن منتقل شد.
او مدت یک سال، مدرسه چهار کلاسه آنجا را به تنهایی اداره میکرد.
کیومرث فرد بسیار زرنگ و تیزهوشی بود و مقاطع تحصیلی اش را در کمترین زمان پشت سر گذاشت؛ علاقه اش به شعر و ادبیات او را وارد فضای شاعرانگی کرد و نخستین شعرش را در اوج نوجوانی با مضمون «یتیم» سرود و در روزنامه دیواری مدرسه به چاپ رساند، تا اولین کار رسانهای و مطبوعاتی اش را با غم و اندوه شروع کرده باشد.
«گردن شکسته فومنی» اثر ماندگار کیومرث صابری است که در نقد روزهای خفقان استبدادی طاغوت گفته شده، اثری که پای کیومرث را به «توفیق» و یا بهتر بگویم به نوشتن طنزهای سیاسی باز کرد.
کناره گرفت و در بُعد فرهنگی کار خود را وسعت بخشید. او که مسؤولیت مجله رشد ادب فارسی را برعهده داشت، گهگاه مطالبی برای روزنامه اطلاعات مینوشت. سفرنامه شوروی او که بعداً با عنوان «دیدار از شوروی» به صورت کتاب منتشر شد، از این دست مطالب بود.
کیومرث صابری مدتها طرح ایجاد یک ستون طنز سیاسی را در خاطر داشت. نخستین دو کلمه حرف حساب گلآقا، ۲۳ دی ۱۳۶۳ خورشیدی در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید. طنز سیاسی که از ۱۳۵۹ خورشیدی به این سو تعطیل شده بود با شکلگیری این ستون طنز، دوباره به بار نشست و جان تازهای گرفت.
با گذشت مدت زمانی کوتاه از آغاز انتشار «دو کلمه حرف حساب»، صابری به عنوان مهمترین منتقد حکومت در داخل کشور، مطرح شد.
قدرت قلم و جسارت صابری در بیان واقعیتهای سیاسی و اجتماعی، موجب شده بود که او را «سوپاپ دولت» قلمداد کنند، اما صابری بدون توجه به نظرات دلسردکنندهای که برخی عنوان میکردند، به کار خود ادامه داد و ظرف مدت کوتاهی، توانست توجه بسیاری از مردم، مقامات، ادبا، نویسندگان و رسانههای داخلی و خارجی را به خود جلب کند.
صابری با اینکه مقام بالایی در نظام سیاسی احراز کرده بود، کار طنز سیاسی را بیشتر جدی گرفت و بدون اعتنا به سختیهای کار به راه خود ادامه داد. پس از گذشت نزدیک به ۶ سال از انتشار نخستین
گل آقایی را جای «آقای وزیر» پذیرفت
دو کلمه حرف حساب، صابری که پیش از آن تقاضای انتشار یک هفتهنامه جدی به نام «فصل جدید» کرده و امتیازش را نیز گرفته بود، به دلایلی از انتشار آن منصرف شد و تقاضای امتیاز هفتهنامه طنز با نام «گلآقا» را کرد و توانست در آبان ۱۳۶۹ خورشیدی، نخستین شماره هفتهنامه گلآقا را منتشر کند.
استقبال مردم از این مجله، غیرقابل تصور بود. تمامی نسخههای اولین شماره هفتهنامه گلآقا در سراسر تهران ظرف کمتر از نیمساعت به فروش رفت و شمارههای سال اول گلآقا بعدتر در تیراژ وسیع تجدید چاپ شد.
صابری بعد از آن، امتیاز انتشار ۲ نشریه دیگر را هم گرفت. انتشار نخستین شماره ماهنامه گلآقا در مرداد ۱۳۷۰ خورشیدی و همچنین انتشار نخستین سالنامه گلآقا در اواخر همان سال، نشان داد که صابری با چنتهای پُر، پا به عرصه طنز کشور گذاشته است و مردم ایران نیز با استقبال کمنظیر خود، مشوق او در این راه شدند، علاقه مندی، توانمندی و ظرافت کیومرث در حوزه طنزنویسی سبب شد تا در این زمینه سرآمد شده و به وی لقب «پدر طنز معاصر» دهند. این بزرگمرد ادیب گیلانی به قدری در طنز غرق شده بود که به جای عنوان «آقای وزیر»، «گل آقا» را برای خودش برگزید.
واقف گیلانی طنز ایران
«رضا رفیع» طنزپرداز خوشنام کشور که سالها نزد استاد صابری شاگردی طنز را دوره کرده است، میگوید: استاد کیومرث صابری فومنی جوانی و تمام عمرش را وقف «طنز» کرد تا به حق امروز بتوانیم ایشان را پدر طنز معاصر بنامیم.
نجابت و ادب از یک سو و اتکا و ابتنای بر ادبیات از سوی دیگر به طنز گل آقا ماهیت و هویت بخشیده بود تا جایی که تمام رجال و بزرگان سیاسی و ادبی شیفته طنز فومنی شده بودند.
این طنزپرداز مطرح کشور، تولد «گل آقا» را نقطه عطفی در تاریخ طنز کشور دانست و ادامه میدهد: چاپ شماره اول «گل آقا» در ساعت اولیه غیب شد؛ استقبال از گل آقا نشان دهنده پختگی و بلوغ ادبی و فکری قلم استاد صابری بود.
رفیع، گل آقای دیروز را به مانند فضاهای طنزآلود امروز نظیر اینستاگرام تشبیه کرد و معتقد بود که مخاطب میلیونی گل آقا بیانگر جایگاه تثبیت شده آن در ادبیات فارسی است که دیگر تکرار نشد.
این طنزپرداز از آمال و آرزوهای پدر طنز معاصر میگوید: گل آقا آرزو داشت که رشته «طنز» در دانشگاهها و مراکز آموزشی راه پیدا کند آرزویی که با خودش به بهشت زهرای تهران برد.
این طنزپرداز مطرح کشور که سالها همکار زنده یاد صابری فومنی در هفته نامه گل آقا بود و حتی دبیری این نشریه را بر عهده داشت، تورقی به خاطراتش با «گل آقا» میکند و میگوید: در اوایل حضورم در گل آقا بود که در دفتر تحریریه نشسته بودم و نامهای از کیومرث (مدیر مسؤول) به من رسید در حال پاسخ این نامه بودم که نامه دیگری از وی برای من ارسال شد که روی آن نوشته بود «محرمانه-آقای رفیع ملاحظه کند».
نامه را باز کردم که در آن نوشته بود؛ (آقا رضا در این مجموعه دو چیز ممنوع است، یکی استفاده از روان نویس سبز مخصوص مقام شامخ مدیرمسؤول گل آقا و دیگر استفاده از سرویس بهداشتی دفتر مدیرمسول).
فضای مجازی و مسیر قهقهرایی «طنز»
به گفته رفیع، طنز امروز به نسبت یک قرن گذشته پختهتر، جا افتاده تر و پیشرفتهتر شده و البته با حضور فضاهای مجازی و رسانههای تصویری قالبهای طنز هم دستخوش دگرگونیهای عجیبی شده و رنگ و لعاب بهتری پیدا کرده است.
به اعتقاد این طنز پرداز، ایجاد بسترهای فضای مجازی موجب بالندگی طنز در بخشهای مختلف شده البته نباید از آفتهای سوء فضای مجازی هم به سادگی گذشت، آفت ها و آسیبهایی که اگر با مراقبتهای ویژه و حساب شده همراه شود میتواند موجب شکوفایی بیشتر طنز شود.
رفیع معتقد است؛ با بروز و ظهور اینترنت و فضای مجازی دیگر گل آقای کاغذی و مطبوعاتی خواهان دو دهه گذشته را ندارد و باید گل آقا را از فضای مکتوب به جلوی دوربینها آورد.
تغییر مولفههای رسانهای برای گل آقا میتواند دوباره احیاگر طنز گل آقایی شود اگر چه خودِ کیومرث و یاران تحریریه گل آقا به آرامش ابدی رفتند اما میتوان با برگزاری دورههای آموزشی، جشنوارههای طنز نظیر «طنز پهلو» و امثال این کارهای فرهنگی و رسانهای نسل امروز را با تفکر و اندیشه گل آقا پیوند زد.
به گفته رفیع، رهاشدگی فضای مجازی جایگاه واقعی طنز را با محتواهای هجو، بی ارزش و دور از مرزهای اخلاقی به قهقرا برده است که باید این فضا مدیریت و ساماندهی شود تا مسائلی از قبیل لودگی، پرده دری و هرزگی یا طنز به خورد مردم داده نشود.
گل آقا من را زنده کرد
«احمد عربانی» کاریکاتوریست طنز کشور که از «توفیق» تا «گل آقا» افتخار همکاری با کیومرث صابری فومنی را داشته میگوید: همکاری با گل آقا فصل تازه ای برای زندگی من بود و به نوعی با گل آقا دوباره زنده شدم.
«دو کلمه حرف حساب» صابری در روزنامه اطلاعات دنیای تازه ای را به ادبیات طنز وارد کرد و سبب رویشهایی در حوزه طنزپردازی شد و پس از آن پدیدآیی گل آقا این روند را تکمیل کرد.
این کاریکاتوریست مطرح کشور که همکاری با گل آقا را تولدی دوباره در عرصه طنز دانست و میگوید: پنجره طنز «گل آقا» هوای تازه ای به ادبیات آن دوران بخشید و نیاز مبرم و ضرورت مدار زمانه خویش بود.
به گفته عربانی، ارتباط صمیمی و نزدیک کیومرث صابری با سران عالی رتبه نظام دست ما را برای قلم فرسایی و کاریکاتوریستی آزاد کرده بود و مطالب لبه تیغی را به طنز میکشیدیم.
حُسن خلق، مهربانی، ادب و متانت گل آقا هنوز هم در خاطر «احمد عربانی» نقش بسته و پاک شدنی نیست و با شور و شوقی خاص از روزهای خوبش با استاد صابری (گل آقا) برای ما نقل میکرد که گویی همین دیروز با هم نشستند و چای میل کردند.
این کاریکاتوریست پیشکسوت کشور به نقل خاطرهای از سوژه یابی های طنز گل آقا اشاره میکند و میگوید: در یک شمارهای از نشریه موضوع راهیابی به مجلس بود (دوره چهارم مجلس)، عکس تیتر اصلی مجلس را کشیدیم و در سر در مجلس یه جادهای طراحی کردیم که افراد با موتور گازی و ژیان وارد میشدند و از سوی دیگر تیپ اتو کشیده و با خودروی بنز و مدل بالا خارج میشدند.
جوشش استعدادی طنز با گل آقا
«سعید زینعلی زاده» طنزپرداز جوان کرمانی در وصف گل آقا میگوید؛ اگر نسل جوان اسم شناسنامهای گل آقا به گوشش نخورده باشد حداقل نام «گل آقا» برای مردم ایران آشنا است.
شور و جوشش طنز گل آقا سبب شده تا نسل جوان دیروز و امروز با تکیه بر ادبیات غنی این شخصیت بزرگ گیلانی به سمت «طنز» سوق پیدا کنند.
«علی اکبر مدرس زاده» طنزپرداز کرجی هم میگوید: جوانان زمانه گل آقا بی دهه ۶۰ الی ۸۰ با طنز این بزرگمرد گیلانی عشق بازی میکردند.
به اعتقاد وی گل آقا خدمت بزرگی به دنیای ادبیات و طنز کشور کرد تا جایی که اکنون این ثمرات بعد گذشته این همه سال همچنان ساری و جاری است.
«فرامرز ریحان صفت» طنزپرداز گیلانی هم که خاطرات زیادی با طنزهای گل آقا دارد، میگوید: زنده یاد صابری فومنی با «گل آقا» سبک و سیاق جدیدی را وارد ادبیات طنز کرد و خالق طنزپردازی نوین شد.
کیومرث صابری فومنی یا همان گل آقای ایران زمین پس از دورهای از تحمل بیماری سرطان خون در صبح ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۳ خورشیدی در بیمارستان مهر تهران درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرای پایتخت آرامید.